در روزگاری که هر قطره انرژی، گنجی ناب و هر وات برق، سرمایهای حیاتی برای آینده ایران است، رسانهها دیگر فقط پیامرسان نیستند؛ بلکه ناظران بیدار و همراهان همدل در نبردی فراملی برای تغییر فرهنگ مصرفاند. آنها پلی هستند که میان دانش و عمل، میان هشدار و امید، میان فرد و جامعه پیوند میزنند تا با نوری از آگاهی و همدلی، تاریکی هدررفت انرژی را بشکنند و مسیر پایداری را هموار سازند. بدون این همراهی عمیق و هوشمندانه رسانهها، مدیریت مصرف برق نه یک ضرورت بلکه آرزویی دستنیافتنی خواهد ماند
امروز دیگر مسئله مدیریت مصرف برق فراتر از یک ضرورت فنی یا اقتصادی است؛ این یک آزمون بزرگ فرهنگی و اجتماعی است که ما را به چالش میکشد. مصرف انرژی فقط یک عدد روی کنتور نیست؛ بازتابی است از سبک زندگی ما، اولویتهای ما و حتی تعهد ما به آیندگان.
در این مسیر، رسانهها نه صرفاً ناقل پیام بلکه کلیدواژهسازان و فرهنگسازان اصلیاند. آنها پلی بیبدیل هستند که میتوانند بین علم مدیریت انرژی و رفتار روزمرهی مردم، ارتباطی عمیق و انسانی برقرار کنند. این ارتباط نه تنها باید مبتنی بر داده و واقعیت باشد، بلکه باید با زبان دلنشین و قابل لمس، امید و انگیزه را نیز به دل مخاطب بیاورد.
رسانهها قدرت این را دارند که با روایت داستانهای کوچک زندگی، نشان دهند چطور یک تغییر ساده—مثلاً خاموش کردن یک لامپ اضافه، یا تنظیم کولر روی درجهای معقول—میتواند نسیم زندگی را برای همه ما دلپذیرتر کند. آنها میتوانند اضطراب ناشی از بحران برق را تبدیل به احساس مسئولیت جمعی و حتی افتخار کنند؛ افتخاری که ریشه در حفظ منابع ملی و حفظ حق نسلهای بعد دارد.
شاید مهمترین نکته این است که مدیریت مصرف برق، بهویژه در فصل گرما، یک ماموریت جمعی است. رسانهها باید فراتر از انتقال پیامهای سطحی، با برنامهریزی دقیق، آموزشهای هدفمند و خلاقانه، و ایجاد فضای تعاملی، فرهنگ مصرف بهینه را به یک گفتمان ملی تبدیل کنند.
اگر رسانهها این مسئولیت بزرگ را بهدرستی بپذیرند، نه تنها مصرف برق کاهش مییابد، بلکه پایههای یک جامعه آگاه، مسئول و آیندهنگر را هم خواهیم ساخت؛ جامعهای که در آن هر فرد، خود را وارث و نگهبان سرمایههای طبیعی و انرژی میداند.
به سخن ساده، رسانهها نه صرفاً بازگوکننده، بلکه سازندگان نگرشی نو و بانیان تغییری ماندگارند. تغییری که امروز نیازمند آنیم، فردا به آن افتخار خواهیم کرد، و همیشه به یاد خواهیم داشت