داشتید میفرمودید. داشتید جایزهی صلح نوبل میدادید به آن اَنتری که از همهی وجودش مایه گذاشت برای سرنگونی جمهوری اسلامی! و داشتید برایش سوت و کف میزدید زیر سایهی گنبدِ آهنینتان. که ناگهان صیحهی آسمانی فرا رسید و در عرض چند ساعت فرورفتید در خسف بیدایی که یک عمر به قدمتِ خلقت مثل سگ از آن روز هراس دارید و خواهید داشت. و زمین در انتظارِ نفلهشدنِ شماست که سرِ پاست. تقابل نهایی حق و باطل به همین ناگهانی صورت میگیرد. ساعتی خر کیف از خر کردنِ دیگران، و ساعتی بعد بدتر از خر و البته بلانسبتِ خر، در گِل ماندن و بالا آوردنِ تمامِ خونهای تمام زنها و کودکانِ بیگناهی که ۷۰ سال زندگی را بر آنان حرام دانستید. ◇◇◇ آری برادر. اینچنین است و اینچنین نیز خواهد بود پایانِ جهانِ ظلمت و اولالزمانِ روشنایی. حال تو که در این سوی میدان جنگ، داری هشتگها را میشماری تا ببینی غلبه با کدام سپاه است؛ بگو چند قدم با ظهور فاصله داری و نسبتت با جبههی حق در آخرالزمان چگونه است؟ طرفِ سفیانی ایستادهای و داری برای مظلومنماییهایش هنگام احتضار استوری میگذاری، یا شمشیرت زیر علَمِ سید یمانی و خراسانی برق میزند؟ حواست هست؟ میگویند ظهور به همین سادگی و به همین یکبارگی است. گفت: “آنان که طالبِ عصیان باشند طالبِ دولتِ او نخواهند بود.” يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا ۗ قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (آن روز خواهد آمد که ایمانهای عاریهای به دردِ کسی نمیخورد. منتظر آن روز باشید که ما هم منتظریم!)