زنجان استانی که به واسطه موقعیت جغرافیایی اش در میان کوریدور ارتباطی میان شمال غرب ، مرکز و پایتخت قرار داشته و البته از استعداد های مختلف بهره وری اقتصادی در زمینه های مختلف فرهنگی و صنعتی ، برخوردار است. اما قطعا این روند رشد و توسعه استان هیچ ثمری نخواهد داشت. روندی که هیچ دید استراتژیک به آینده استان و کشور نداشته و تنها با سلایق مختلف دولت ها جابجا و آمار سازی میشود.
حتی ساده ترین استراتژی اقتصادی در استان که میتوان با بهره گیری از استعداد جغرافیایی آن ، موجب ایجاد فضای توسعه و رشد استان در حوزه حمل و نقل شود ، با تساهل و کندی تصمیمات و اقدامات هنوز در اول راه و البته عقب مانده است.
یا در صنعت گردشگری ، که اساسا جای هیچ سخن و بحثی نیست و قطعا کیلومتر ها از استاندارد های این صنعت مهم عقب و بدتر از آن در عقب ماندگی در فهم این صنعت از سوی مسئولان هستیم. فهم غلطی که از دولتی به دولت دیگر به ارث رسیده و هنوز هیچ اقدامی برای این موضوع انجام نشده.اینکه ما در استان مان تاریخی شگرف از تاریخ ایران بزرگ را داریم و استعداد عظیمی در صنایع دستی و یا طبیعت شگفت انگیز مناطق مختلف استان داریم بر کسی پوشیده نیست اما ، دریغ از یک برنامه ریزی استانی و یا نو اندیشی که مبدا آن استان ما باشد ، در واقع این بیماری تمام ادارات استان است که گوش به فرمان و مطیع اوامر مرکز بوده و عملا هیچ پویش نو و نوآوری تفکر جدید برای برنامه ریزی و تصمیم سازی و اجرا در ادارات استان نیست.
اگر گردشگری را به سلطانیه ببرید و این شهر را به عنوان پایتخت ایران در چندین و چند سال گذشته تاریخ کشور مان نام ببرید ، قطعا متعجب خواهد شد.
چرخ توسعه زنجان لنگ است.صنایع مهم و اساسی استان هنوز در ابتدای را بهره وری و هنوز که هنوز است صنایع معدنی زنجان نتوانسته باعث رشد اقتصادی استان آنچنان که باید ، بشود .نبود صنایع تبدیلی و خام فروشی استان ، هنوز زخم همیشگی است.
کارخانجات مهم استان نه تنها رشد نداشتند بلکه برخی همانند روغن نباتی جهان در گرداب خصوصی سازی اشتباه ، به فنا رفته و هنوز خبری از آن نیست.
حواشی از متن پر رنگ تر و این موضوع باعث کم رنگ شدن توجه به رشد و توسعه استان شده است.
هنوز نام ها برای نام هایی دیگر ، برای صندلی ها و میز های مختلف در کشمکش اند و هنوز بازنشسته ها اقبالشان از جوان ها بیشتر است.
هنوز بازی های سیاسی در پستو های ادارات جای خود را به بهره وری نداده.
گاه ادارات استان آنقدر فشل اند که حتی خوده مدیر آن اداره نیز امیدی به اثر گذاری خودو اداره اش ندارد و با تکیه بر عافیت طلبی ،منتظر ایستاده تا حکم بازنشستگی اش بیاید.
این استان جوان می خواهد نه بازنشسته های کت و شلوار پوشیده با موهای کم پشت و عافیت طلب که طور معجزه آسایی شبیه یکدیگر اند و در امضای ابلاغ بخشنامه های تهران به زیر مجموعه هایشان تبهر خاصی دارند.
چرخ توسعه زنجان را میتوان چرخاند و رشد را زنده کرد. اما این مسیر جوان می خواهد.
مسئول مسیولیت پذیر میخواهد که تفکر نو آور و برنامه ریز داشته باشد و ریسک تصمیم جدید و نو را به جان خریده و خود تصمیم ساز باشد نه فقط مجری بخشنامه های پایتخت.
وقتی مدیر بومی استان راه حلی برای مشکلات استان ندارد ، نبایست منتظر ماند تا از آن سوی کوه ها و از پایتخت مدیری با چند صفحه بخشنامه و دستورالعمل ، حل کننده مشکلات ما باشد.
در نهایت بایست توجه داشت که ریل گذاری توسعه زنجان سالها بدون توجه به ساختار حقیقی استان ، اشتباه و گاه حتی با وجود درست بودن ، حتی به مرحله برنامه ریزی نیز نرسیده.
این مهم که برای توسعه استان بایست برنامه ریزی مدون و ریل گذاری هدف داری انجام شود بسیار حائز اهمیت بوده و امید است دوستان دولتی به این موضوع توجه داشته و از بازی های سیاسی پرهیز و کمی به آنچه قبل از روی کار آمدن به آن در سخنرانی هایشان اهتمام داشتند ، عمل کنند.